۱۳۸۹ فروردین ۲۴, سه‌شنبه

مجریوفوبیا

نمی‌دونم چرا وقتی این اخبارگوها باهم صمیمی می‌شن احساس می‌کنم الانه که قی کنم. اون آقای هواشناس خوش‌تیپ هم که وقتی مزه‌پرونی میکنه دلم میخواد خرخره‌شو بجوم. صد رحمت به خاله شادونه...

۱۰ نظر:

susan گفت...

منم موافقم هاااااااااا

saeed گفت...

کشتی باده بیاور که مرا بی رخ دوست
گشته هر گوشه چشم از غم دل د ریایی

Seashore گفت...

فارسي را پاس داريم : مجري هراسي.

خود...... گفت...

یک از یک بدترن !

فورتونا گفت...

اعصابی که تو داری و میشینی اینارو نگاه میکنی!:|

A. Karimi گفت...

دمت گرم حاجی. خدا عوضت بده. اجرت با مولا. میام بهت سر می زنم. خوبه...بد نیست.
خیلی پنچرم. خ.ابم میاد. زیادی ماچم کردین امروز پست فطرتها.
من از اون یارو که تو 20:30 هست خیلی متنفرم.
شاد زی.

ر.پ گفت...

اولاً این عکس وبلاگت بدجور تو مخیه،بر عکس نوشته هات حس خوبی نمیده.
دوماًاون سایه که به نوشته دادی دیگه ته جواده.
حاجی جون شده عین کلیپای کوجی زادوری،هر چی خواننده میخونه تصویرم نشون میده.نکن قربونت،نکن.

یک مالیخولیایی گفت...

آی گفتی،اصلا این رسانه ملی چیش حال آدمو به هم نمی زنه!

فليپه مونترو گفت...

توي اين حست با هم شريكيم!
مث آخونداي تحت وينداوز مي مونن
مث خداورديان كه ادعاي باحالي ش مي شد
سلام
ظهر بخير

روانی گفت...

سلام
خشن شدي داداش!