كودكانِ امروز در مقايسه با اسلاف خويش، خوشگل، تپل و لوس هستند. هر روز تصاوير زيادی از اين كودكان مامانی را در اينترنت، روی جلد مجلات، پيامهای تبليغاتی و جاهای ديگر در حال خنده و شيرينكاری میبينيم و احتمالاً مىگوييم آخى آخى جگرت را موش بخورد عزيزم و اينها. امّا، اين تنها يك روى سكّه است. همين بچهها در عالم واقع، عمدتاً در حال نقزدن و گريه و سرتقبازى هستند. راقم اين سطور بر اين باور است كه در تأديب و تربيت اين قشر از اجتماع، كوتاهىِ خسارتبارى از سوى والدينشان صورت گرفته. بر اين اساس، روشهاى تربيتى نوينى براى آموزش نسل نوپاى امروز بايد بهكار گرفته شود. وقتى كودكى به كودك ديگر مىگويد ماشينت را به من بده و كودك ديگر (صاحب ماشين) پاسخ ميدهد كه نميدهم مال خودم است و آنگاه دو كودك درگير ميشوند و سروصدا و جاروجنجال به راه مياندازند، مادران دو كودك وظيفه دارند گوش آنها را بپيچانند و خودرو را از دست هردوی آنها بگيرند. وقتی در يك جمع، كودك شما بیدليل عر میزند و با هيچ حربه و نيرنگ و وعدهای ساكت نمیشود، بايد چنان او را زير مشت و لگد بگيريد تا ديگر رمقى براى عر زدن نداشتهباشد. هنگامى كه كودكى به شما مىگويد موبايلت را بده تا با آن بازى كنم، بايد براى او توضيح دهيد كه موبايل وسيلۀ بازى نيست و اگر چنانچه او قانع نشد، بايستى موبايل را در حلقش فرو نماييد تا مطلب دستگيرش شود. اگر كودكتان در خيابان با زورگويى و قلدرمآبى به شما مىگويد كه آن اسباببازى گرانقيمت را همين الان براى من بخر، شما بايد محدوديتهاى اقتصادىتان را براى او شرح دهيد و اگر چنانچه توجيه نگرديد، بايد فوراً كودك را به يك مغازۀ كلّهپزی برده و به او بگوييد آن كلّهاى كه درون ظرف قرار دارد پيش از اين موجود كاملى بوده كه از پدرش تقاضاى اسباببازى گرانقيمت نمودهاست. اگر نيمهشب با چشمانى خوابآلود و اعصابى داغان در جادهاى تاريك در حال رانندگى هستيد و فرزندتان بهجاى آنكه بكَپَد، با بهانهتراشىهاى پىدرپى، موجبات آزار شما را فراهم مىآورد و همسرتان هم از پس او برنمىآيد، لحظهاى خودرويتان را كنار جاده متوقف كنيد، پياده شويد و كودك را به بيرون از خودرو پرت نماييد. سپس خود سوار شده و حركت كنيد. اجازه دهيد او در دل تاريكى دقايقى را در خلوت خويش به تفكّر بپردازد تا به اشتباه خود پى ببرد. بدون شك، اينگونه روشهاى تربيتى تأثير بهسزايى در تغيير نگرش و بلوغ فكرى فرزند دلبندتان خواهدداشت.
۱ نظر:
چه خشن ! ای بابا !
ارسال یک نظر