دو سرودة زيبا از مرحوم قيصر امينپور:
پس كجاست؟
چند بار
خرتوپرتهاى كيف بادكرده را
زيرورو كنم:
پوشة مدارك ادارى و گزارش اضافهكار و كسر كار
كارتهاى اعتبار
كارتهاى دعوت عروسى و عزا
قبضهاى آب و برق و غيره و كذا
برگة حقوق و بيمه و جريمه و مساعده
رونوشت بخشنامههاى طبق قاعده
نامههاى رسمى و تعارفى
نامههاى مستقيم و محرمانة معرفى
برگة رسيد قسطهاى وام
قسطهاى تا هميشه ناتمام...
پس كجاست؟
چند بار
جيبهاى پارهپوره را
پشت و رو كنم:
چند تا بليت تا شده
چند اسكناس كهنه و مچاله
چند سكة سياه
صورت خريد خاروبار
صورت خريد جنسهاى خانگى...
پس كجاست؟
يادداشتهاى درد جاودانگى؟
***************************************
***************************************
خستهام از آرزوها، آرزوهاي شعارى
شوق پرواز مجازى، بالهاي استعارى
لحظههاى كاغذى را، روز و شب تكرار كردن
خاطرات بايگانى، زندگيهاى ادارى
آفتاب زرد و غمگين، پلههاى رو به پايين
سقفهاي سرد و سنگين، آسمانهاى اجارى
با نگاهي سرشكسته، چشمهايى پينهبسته
خسته از درهاى بسته، خسته از چشمانتظارى
صندلىهاى خميده، ميزهاى صفكشيده
خندههاى لبپريده، گريههاى اختيارى
عصر جدولهاى خالى، پاركهاى اين حوالى
پرسههاى بىخيالى، نيمكتهاى خمارى
رونوشت روزها را، روى هم سنجاق كردم:
شنبههاى بىپناهى، جمعههاى بىقرارى
عاقبت پروندهام را، با غبار آرزوها
خاك خواهد بست روزى، باد خواهد برد بارى
روى ميز خالى من، صفحة باز حوادث
در ستون تسليتها، نامى از ما يادگارى
۴ نظر:
كار جهان جز بر مدار آرزو نیست (قیصر امین پور)...
كسي با سكوتش،
مرا تا بيابان بي انتهاي جنون برد
كسي با نگاهش،
مرا تا درندشت درياي خون برد
مرا باز گردان
مرا اي به پايان رسانيده
- آغاز گردان
دشتهاي آلوده ست
در لجنزار گل لاله نخواهد روئيد
در هواي عفن آواز پرستو به چه كارت آيد ؟
فكر نان بايد كرد
و هوايي كه در آن
نفسي تازه كنيم
گل گندم خوب است
گل خوبي زيباست
اي دريغا كه همه مزرعه دلها را
علف كين پوشانده ست
هيچكس فكر نكرد
كه در آبادي ويران شده ديگر نان نيست
و همه مردم شهر
بانگ برداشته اند
كه چرا سيمان نيست
و كسي فكر نكرد
كه چرا ايمان نيست
و زماني شده است
كه به غير از انسان
هيچ چيز ارزان نيست
اى شيطون!
ارسال یک نظر