۱۳۹۰ تیر ۸, چهارشنبه

تجاوز گروهى، نگاهى ديگر

يه بار توى قطار مترو بودم، شلوغ بود، كنارم دو تا دختر جوون -يا نوجوون- وايستاده بودن. بعد چند ديقه متوجه شدم كه هى زيرچشمى منو نگا مى‌كردن، تو گوش هم پچ‌پچ مى‌كردن و مى‌خنديدن. تعجّب كردم، آخه قيافۀ من شبيه اين پسراى بانمك نيست كه، خيلى هم جدّيه. يكى‌شون كه نزديك من بود همون ميله‌اى رو گرفته‌بود كه من گرفته‌بودم. بعد يه دفه احساس كردم نوك انگشتش خورد به نوك انگشت من. دستمو چند سانت جابه‌جا كردم. باز انگشتشو -كه لاكم زده‌بود- گذاشت رو انگشت من. ديگه فهميدم كه عمداً اين كارو مى‌كنه. يه لحظه نگاش كردم ديدم اونم داره منو نگا مى‌كنه. لبخند كثيفى رو لبش بود و چشاشم برق مى‌زد. سريع نگاهمو دزديدم. خيره شدم به كف قطار و لبمو مى‌گزيدم. همۀ بدنم يخ كرده‌بود. چشام سياهى مى‌رفت. پاهام شُل شده‌بودن، بغض كرده‌بودم. مستأصل شده‌بودم، آخه اصلاً جا نبود خودمو كنار بكشم. اون يه ديقه راه تا ايستگاه بعدى برام مث يه عمر گذشت. به اولين ايستگاه كه رسيديم هرجورى بود از قطار پريدم بيرون. دَوون دَوون با چش گريون از ايستگا اومدم بيرون. هق‌هق گريه يه‌لحظه امونم نمى‌داد. واي خدا، خيلى وحشتناك بود. بعدِ اون اتفاق تا يه مدّت دنيا واسم جهنّم شده‌بود. شبا تا صُب كابوس مى‌ديدم. الانم هروقت ياد اون لحظه‌ها ميفتم مى‌خوام خودمو بندازم تو آب. هنوزم باورم نمى‌شه. آخه چرا؟

۱۱ نظر:

مهرسام گفت...

حالا دیگه انقدرام وحشکنات نبوده که

فروغ گفت...

هوم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

mehdikhan گفت...

kheyli dige piaz dagh dadi! che khabare mage yaroo ghatl karde noke angoshtesho zade noke male to!!!

ناشناس گفت...

این که گفتی شوخی بود یا جدی یا جدی پیاز داغ داده شده؟
(منظورم رفتار خودته)؟

باشناس گفت...

چه ادم بدبختی هستی ! برو بازم گریه کن چون دیگه ویرجین نیستی

احسانا گفت...

عکس العملم به این پستت فقط : !

ناشناس گفت...

بیشورررا حیا ندارن که xD

ناشناس گفت...

مگه هم جنس گرایی؟

ناشناس گفت...

خب دوست داره!!!
بگه عجیجم با من دوج میجی که حالت بهم می خوره مــــــرد

ناشناس گفت...

حالا ببین فقط انگشتش بهت خورده اینجور منقلب شدی و حالت بد شد
حالا ببین اونهایی که بهشون تجاوز میشه چی میکشن؟؟؟؟

Unknown گفت...

خوب گاهی این حس ها زن و مرد نمیشناسن . درک میکنم :(